روزهای گرم تابستان
سلام بر عزیز ترین دختر دنیا
واقعا که این روزها حسابی تنبل شدم . مامان نگار گل گفتی عزیزم ،واقعا با وجود گوشی های اندرویدی و تلگرام و اینستا ،دیگه انگار فرصتی برای وبلاگ نویسی ایجاد نمیشه...........
این روزها ی گرم به شدت در حال گذره و شما باران عزیزم هر روز تنبل تر از دیروز به کار خودتت ادامه میدی
کلاس کاراته رو دیگه نرفتی هرچی اصرارو تشویق و تهدید بی فایده بودو تلاش من برای رفتن به کلاسای دیگه و بیکار نموندنت توی تابستون ،بی فایده بود و به جایی نرسید و تعطیلاتت به تلویزون وموبایل و پارک رفتن سپری میشه.
تقریبا دو هفته ای به تولدت باقی مونده و در حال تهیه تدارک و لیست نوشتن مهمونا تولدت هستی.
الان که دارم برات مینویسم مشغول موبایل بازی هستی و همچنین برنامه ریزی برای رفتن به خونه مامان جون چون بابا رفته ماموریت مشهد.
این یه عکس داغ از حال و هوای این روزها
ادامه عکسها در ادامه مطلب.....
اول این عکسو میزارم که عاشقشم .. صلوات شماری که دستت از مدرسه نسیه خریدی .. و از وقتی که خریدی شبا حتما باهاش صلوات میفرستی و میخوابی و خیلی هم برات مهمه که چند تا شده..............