باران منباران من، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

باران عشق زندگی

من مامان باران اینجا خاطرات شیرین کودکشو ثبت می‌کنم به امید روزی که از دیدنشون لذت ببره

آبادان

سلام سلام صد تا سلام بهمن امسال رفتیم آبادان البته تولد بنده ️ عکسای که می زارم مربوط به آبادان شهر وفاست               ...
17 اسفند 1397

یک روز برفی

دخترک قشنگم فردا چهار شنبه هست و داری شعر حفط میکنی و وقتشه که یواش یواش بخوابیدی چند وقتی هست که میری کلاس رقص و حسابی میترکونی🤣 چند روزی هست که از آنفولانزا خلاص شدی خدا رو شکر بزار یه عکس یهویی بگیرم ازت چند روز پیش برف اومد عکسایی که میزارم برای اون روزه                                                           &nbs...
17 اسفند 1397

گلپايگان و خوانسار

امروز البته الان چند دقیقه ای هست که وارده دیروز شدیم هوا سرد بود و حوصله مون سر رفته بود رفتیم گلپايگان و خوانسار.. هوا سرد بود ولی خوش گذشت😋   ...
8 دی 1397

خز پارتی

اینم از خز پارتی امشب کلی خندیدم و تیپ منم که کلا خودت همه کارش بودی ...
15 آذر 1397

ماسال برفی

سلام عشق قشنگم اون هفته بود که تو خیلی حوصلت سر رفته بود و مدام بهونه میگرفتی که برییم بیرون ...بالاخره تصمیم گرفتیم بریم دیزی سرای انجدان .خاله فرشته اینا دو روز قبلش رفته بود رامسر .من توی راه انجدان زنگ زدم خاله فرشته که آدرس کویر رو بگیرم گفت که هوا خوبه شمالیم .وسط راه تصمیم گرفتیم که برییم پیششون .تو که خیییییلی خوشحال شدی خیلی .خلاصه که با این که هوا بارونی شدید بود و مه و سیل و.  😐 ......رفتیم ماسال دو شب بودیم. هوا عالی بود و بارونی ...کلی هم به تو و مانی خوش گذشت ..دخترکم عاشقتم 💖این روزا میری کلاس رقص و کلی دل ما رو با رقصات میبری عشقم ...دو ستت دارم زیاااد😘 ...
11 آذر 1397

تولد پرنیان

سلام عشقم دیروز رفتی تولد دوستت و کلس هم بهت خوش گذشته بود چند روزی هست که میری کلاس رقص و اونجا کلی ترکونده بودی و رقصیده بودی ...
19 آبان 1397

عکسای فضای باز

الان از مدرسه اومدی و چون صبح زود بیدار شدی خوابت برد فرشته کوچولوی من جمعه رفتیم باغ برای عکاسی فضای باز و با مانی و رادین کلی آتیش سوزوندی این عکس آآخریم عمه مهری چند روز پیش فرستاد برام😄 اینم همین الان یهویی یه دخترک خسته...
15 مهر 1397

تاریخ امروز💖

سلام بر عشق قشنگم امروز زيباترين روز سال ٩٧ يعني ١٣٩٧/٧/٧ هست در اين روز دلت پر از شادي و لبت پر از خنده باشه❤❤❤❤❤❤❤ دیروز بعداز ماها امی سگت از ایلام اومد کارگاه نمیدونی که چه ذوقی میکردی و برنامه ریزی میکردی بری پیشش خلاصه که رفتی و کلی هم بهت خوش گذشت الان که دارم برات مینویسم سر کارم و شما هم مدرسه ای این روزا روزای خوبی نیست در عرض چند ماه همه چیز چند برابر شده. تحریمای امریکا حسابی فشار اورده و همه چیز گرونو و گرونتر میشه یه روز پوشک گرون میشه و نیست؛ یه روز رب؛ یه روز روغن ؛و هر روز منتظر چیز جدیدی هستیم اوضاع کشور خیلی رو به راه نیست و همه نگرانن خیلی نگران بخاطر ترس از آینده که میخواد چی بشه و چی سرمون بیارن ان شالله که به زو...
7 مهر 1397

حیوون خونگی

علاقه شدید به حیوون خونگی باعث شد که اول یه سگ بگیریم بزاریم کارگاه البته نه این که مخصوص توگرفتیم بالاخره هرز چند گاهی میاوردیمش خونه بازی میکردی کثیف کاری ها و انتقال شپش از راه سگ باعث شد بی خیال سگ بشیم و بریم سمت جوجه که اون باز سر و صدا و کثیف کاری داشت که اونم گذاشتیم کارگاه و کلا بی خیال حیوون خونگی شدی چند وقتی یه بار میبریم میبینش؛ جوجه تو؛ که آخرین بار کلا باهاش قهر کردی که چرا پیش من نمیاید😂 خلاصه که تعطیلات تابستونم که یواش یواش رو به اتمامه هوا کم کم داره خنک میشه راستی یادم رفت بگم که کادو تولد برات تار خریدیم داری میری کلاسش امیدوارم که به خوبی از پسش بربیای ...و بتونی موفق باشی ...
2 مهر 1397