برج میلاد
سلام بر عزیز دل مامانش
باران جونم خبر جدید ایتکه یکی از دندونای پایینت لق شده و بعد از اینکه فهمیدی کلی گریه کردی و فکرد میکردی که همین الان دندونت میافته و کلی خون میادحتی دیگه آبم نمیخوردی .تا اینکه کلی برات توضیح دادم که اینطوری نیست که فکر میکنی . الانم یه هفته از اون ماجرا میگذره دندونت هنوز نیافتاده و قراره که هر موقع دندونت افتاد فرشته مهربون برات جایزه بیاره
و دیگه اینکه توی مدرسه کلی شعر یاد گرفتی و برامون میخونی و قراره که بهتون دفتر شطرنجی بدن البته به قول خودت ،دفتر چرکنجی ........و از این بابت خیلی خوشحالی. الانم بابا داره باهات نوشتن تمرین میکنه و شما هم مشغول بازی گوشی هستی و اصرار داری که با دست چپ بنویسی حال چرا ،من نمیدونم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چهار شنبه بابا قرار بود بره تهران ماموریت ولی وقتی بیدار شدیم دیدیم ،که ساعت هفته و راننده ای که قرار بود بیاد سراغ بابا رفته بود . بابا هم مجبور شد خودش بره و ما هم باهاش رفتیم که تنها نباشه . بعد از اینکه کار بابا تموم شد تصمیم گرفتیم بریم برج میلاد تا شما از نزدیک برج رو ببینی ، اول که میخواستیم بریم بالاکلی ترسیده بودی و گفتی که من نمیام خلاصه با هزار جور کلک بردیمت بالا.
اینجا ماکت بلندترین برج های مخا براتی جهانی که برج میلاد شیشمیش هست
کار جدیدی که یاد گرفتی جدیدا اینکه شبا که میریم بیرون خودت رو میزنی به خواب تا ما بغلت کنیم بیاریمت خونه ، البته چشمات که تند تند به هم میخوره و بعضی موقع ها خندت هم میگیره و نکته جالب اینکه بعد از یه کم فیلم بازی کردند برای ما واقعا خوابت میبره ........... اینجا هنوز خوابت نبرده